باطِنی، احمد (16 اسفند ۱۳۴۰ – 11 آبان ۱۳۶۱)، فرمانده گروهان ۱ در گردان روحالله تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
احمد فرزند محمدعلی و بتول گلمحمدی در شهر کاظِمِین، واقع در کشور عراق زاده شد. پدرش خیاط و اهل شهر گلپایگان در غرب استان اصفهان بود. او ۱۳۱۵ ش، در پنج سالگی، همراه خانواده برای زیارت به عراق سفر کرد و بهسبب وضعیت کار و معاش مناسب در شهر کاظمین عراق ساکن شد. احمد فرزند پنجم خانواده بود و سه برادر و سه خواهر داشت. در ادامه، تحصیلات ابتدایی را ۱۳۴۷ ش در دبستان اخوت ایرانیان در کاظمین آغاز کرد (باطنی، محمدعلی).
خانوادۀ وی ۱۳۵۰ ش، پس از اخراج ایرانیان مقیم عراق به دستور حکومت بعث عراق، به ایران مهاجرت کردند و در شهر خمین* در جنوب غربی استان مرکزی* ساکن شدند. احمد تحصیلات ابتدایی را تا ۱۳۵۲ ش، در مدرسۀ عنصری (15 خرداد کنونی) به پایان رساند و دورة راهنمایی را ۱۳۵۲ – 1355 ش، با رتبۀ ممتاز در مدارس اوحدی و بیهقی (اهلی شیرازی کنونی) گذراند؛ سپس، دورۀ متوسطه را در دبیرستان پهلوی (حاج آقا مصطفی کنونی) آغاز کرد (باطنی، محمدعلی).
باطنی در ۱۳۵۷ ش، همزمان با اوجگیری مبارزات مردم بر ضد حکومت پهلوی، در تظاهرات شرکت کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی سپاه پاسداران و جهاد سازندگی در خمین شکل گرفت و در ۱۳۵۸ ش، در امور عمرانی و برداشت محصول کشاورزان با جهاد سازندگی همکاری داشت (باطنی، حمید). او در شهریور ۱۳۵۹، در رشتة علوم تجربی مدرک دیپلم گزفت (اداره آموزش و پرورش ... ).
با آغاز جنگ عراق بر ضد ایران به واحد بسیج خمین پیوست و دورة دهروزة آموزش عمومی نظامی را مهر ۱۳۵۹، در اردوگاه امام خمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خمین گذراند؛ سپس، آبان همان سال، با گروهی از نیروهای بسیج و پاسداران سپاه خمین به منطقۀ سرپل ذهاب در غرب استان کرمانشاه، بهمنظور مقابله با نیروهای عراقی، بهمدت سه ماه اعزام شد (باطنی، حمید؛ سپاه ... ، گواهی خدمت).
باطنی ۲۸ بهمن ۱۳۵۹، عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خمین* شد. به دنبال آن، به نگهبانی از سپاه خمین و معابر شهری مشغول بود. در ادامه، تیر ۱۳۶۰، با گروهی از بسیجیان و پاسداران سپاه خمین به سردشت در جنوب غربی استان آذربایجان غربی گسیل شد که مأموریت آنها مقابله با گروههای ضد انقلاب اسلامی بود (باطنی، حمید؛ سپاه، فرم ... ).
او از مهر ۱۳۶۰، در سِمت مربی آموزش نظامی در واحد بسیج سپاه خمین به کار مشغول شد (باطنی، محمدعلی) تا اینکه اواخر سال ۱۳۶۰، با گروهی از بسیجیان و پاسداران سپاه خمین به پادگان الغدیر اصفهان اعزام و پس از فراگیری آموزشهای نظامی، به مدت دو ماه، در گردان امام رضا(ع) تیپ ۳ امام حسین(ع) سازماندهی شد و در عملیات فتحالمبین (2 فروردین ۱۳۶۱، در شوش و دزفول باهدف آزادسازی غرب رود کرخه، جادۀ دزفول - دهلران و تأمین اندیمشک) شرکت کرد (ادارهکل ... ) پسازآن، در اردیبهشت ۱۳۶۱، با گروهی از بسیجیان و پاسداران سپاه خمین به اهواز اعزام و برای شرکت در عملیات بیتالمقدس، در گردان سلمان یا ابوذر تیپ ۷ ولیعصر(عج) سازماندهی شد (ادارهکل) که ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱، در غرب رود کارون اجرا گرفت و هدف آن آزادسازی شهرهای هویزه، خرمشهر، جادۀ اهواز - خرمشهر و خارجکردن اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از بّرد توپخانه ارتش عراق بود (همو، ص ۴۹) و در همین عملیات از ناحیة پا مجروح شد (گلمحمدی).
کمی بعد، در مقام معاون گروهان ۳ گردان امام حسن ۴(ع)* تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب(ع)، در عملیات رمضان (22 تیر ۱۳۶۱، در شرق شهر بَصرِۀ عراق، باهدف تهدید بصره از شرق و حضور در حاشیۀ شطالعرب) شرکت کرد (باطنی، حمید). در وضعیتی که گرمای زیاد و تشنگی، سبب کُندی حرکت رزمندگان شده بود و آبی برای خوردن نداشتند، باطنی آب آشامیدنی خود را بین رزمندگان تقسیم کرد؛ درحالیکه خود بهشدت تشنه مانده بود (همو).
با آغاز عملیات محرم (10 آبان ۱۳۶۱) که در منطقۀ عِینخوش و زُبیِدات، باهدف تصرف سرپل در العمارۀ عراق و آزادسازی ارتفاعات مرزی اجرا شد (رشید، ص ۶۹) او با گردان روحالله تیپ ۱۷ در این نبرد شرکت کرد (ادارهکل). گروهان ۳ گردان روحالله، که در انتخاب مسیر منطقة عملیات اشتباه کرده بود، با هدایت باطنی، که خود فرمانده گروهان ۱ در این گردان بود، پس از کوشش زیاد، گروهان ۳ را به مسیر اصلی عملیات هدایت کرد و درحالیکه سنگر نیروهای عراقی را با آر.پی.جی میزد (باطنی، حمید) با اصابت ترکش به سر به شهادت رسید (سپاه، گواهی شهادت). پیکرش در گلزار شهدای خمین* به خاک سپرده شد (باطنی، حمید).
او فردی صبور، متواضع بود. از مستمندان دستگیری و از بدگویی پرهیز میکرد و همچنین، به والدین و دیدار خویشاوندان اهمیت زیادی میداد (گلمحمدی).
در بخشی از وصیتنامة شهید آمده است: «اى عزیزان، ما لحظهبهلحظه درحال آزمایش الهى هستیم، پس چه بهتر که تقوا را پیشه کنیم. مبادا خداوند را لحظهاى از یاد ببرید که لغزش بزرگ عایدتان میگردد و دیگر مشکل است تا بتوانید خودتان را به صراط مستقیم برسانید. خدا را از یاد نبرید و تقوا در گفتار و عمل داشته باشید. از تهمت، حسد و دروغ دست بکشید و در این صورت، رستگار میشوید و همیشه خواهشتان از خدا این باشد که بارخدایا چشم بههمزدنى ما را به حال خود وا مگذار» (بش).
بهپاس نکوداشت شهید نامش را بر کوچهای در شهر خمین نهادهاند (صادقی).
مآخذ: اداره آموزشوپرورش شهرستان خمین، گواهی تحصیلی، سند مورخ شهریور ۱۳۵۹، شم بازیابی ۰۰۱ - T - 00697، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت استان مرکزی؛ ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت استان مرکزی، گزارش بازخوانی نقش گردانهای خمین، سند مورخ ۵ تیر ۱۳۹۹، شم بازیابی ۰۰۶ - N -00697، موجود در همانجا؛ باطنی، احمد، وصیتنامه، سند مورخ ۱۶ شهریور ۱۳۶۱، شم بازیابی ۰۰۱ - V - 00697، موجود در همانجا؛ باطنی، محمدعلی (پدر شهید)، مصاحبه با نویسنده، ۱ شهریور ۱۳۹۵؛ باطنی، حمید (برادر شهید)، مصاحبه با همو، بی تا؛ رشید، محسن، اطلس جنگ ایران و عراق، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۷۹ ش؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرم مشخصات، سند بی تا، شم بازیابی ۰۰۱ - F - 00697، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی؛ همان، گواهی خدمت در جبهه، سند بیتا، شم بازیابی ۰۰۶ - N - 00697، موجود در همانجا؛ همان، گواهی شهادت، سند مورخ ۵ مرداد ۱۳۷۲، شم بازیابی ۰۰۳ - H – 00697، موجود در همانجا؛ صادقی، حمید، مشاهدات میدانی؛ گلمحمدی، بتول (مادر شهید)، مصاحبه با نویسنده، بیتا؛
/حمید صادقی، مهدیه احمری/